loading...
یک خط روضه !
هیئت حضرت ام البنین (س) بازدید : 11 سه شنبه 10 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 

با عرض ا دب و احترام به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر صاحب الامر (عج) وسلام به تمامی عزاداران و علاقمندان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) آغاز می کنیم و امیدواریم به فضل و کرم الهی و توجه بقیه الله اعظم (عج) بتوانیم از این رهگذر دستاوردهای معنوی مناسب و در خورشان و مقام شما بزرگواران ارائه نمائیم.

هیئت حضرت ام البنین (س) 36 سال است که برگزار می شود و در جلسات منظم هفتگی و و تمامی مناسبتهای مذهبی نهایت تلاش و همیت خود را به کار بسته است که همواره قبل از آنکه به امور ظاهری و شکلی مجالس توجه کند به تاثیرات معنوی و فرهنگی آن تمرکز داشته باشد . به همین خاطر در این نزدیک به چهل سال کنار سفره اهل بیت گدائی کردن واعظین و مداحان بز رگواری در این راه یاری رسان و مددکار هیئت بوده و هستند . اهالی این خیمه نسل دوم و بعضا نسل سوم این هیئت هستند . اما همان راهی را می روند که پدارنشان رفتند . تا انشاءالله...مرضی رضای حق قرار گیرد .

 

***

 

دقیق اگر بخواهم عرض کنم شش ماه مانده به محرم هیئت امنا که بزرگترینشان به لحاظ سنی 34 سال داشت مرا انتخاپب کردند و ماموریت دادند که محرم امسال سخنران و مداح را با هماهنگی اعضای هیئت امنا انتخاب و پیگیری کنم . از همان اولش ضمن خوشحالی از اینکه به هر حال در این محرم من هم نقشی را به عهده دارم تمام سعی خود را کردم تا از بهترین و معروف ترین ها دعوت نمایم ...و همینطور هم شد قرار ها و مدارها وصحبت های اولیه و ثانویه و نهائی صورت گرفت و همه چیز طبق روال عالی و بدون نفص به نطر می رسید .

اما همیشه همه چیز آن جور که به نظر می رسد پیش نمی رود ...سه روز مانده به اول محرم پارچه سیاه را به در و دیوار هیئت آویختم ...پرچم ها بلند شد و دل همه ما از همین حالا محرمی شد . همان روز شب ساعت 12 خبری غیره منتظره و به راستی فاجعه بار شنیدم همسر سخنران محترم و مشهور ما تماس گرفتند که آقا به شدت مریض شده اند و دکترها بعید می دانند تا یک ماه بعد بتوانند از منزل خارج شوند ...

همین و تمام ...

این یعنی من بیچاره شدم ...یعنی آنچه نباید یه سر ما  آمد و...

گوشی را که گه ذاشتم گریه ام گرفت بعضم را نتوانستم مهار کنم ...فقط گفتم :

آقا جان این یعنی ما را لایق نوکری ندانستی که اینجور از دم خانه اتان ردم کردید ..حال چه خاکی به سر بریزم ...

تا صبخ نخوابیدم .همان صبحی به همه آقایان هیئت امنا تماس گرفتم و موضوع را نقل کردم جلسه فوق العاده در همان روز و یک ساعت بعد برگزار شد ..همه نشستند دور  هم ساکت و خیره و در مانده و کسی خرف نمی زد یعنی حرفی نبود ...طبیعی است در این وقت هیچ سخنرانی را نمی توانیم حتی برای احوال پرسی پیدا کنیم روضه خوانهای روستاهای دور که دوره گرد هستند هم از چند روز قبل وقتشان پر شده ...و هیچ کسی باقی نیست ...

حبیب که بازاری بود و از همه هم وضع اش بهتر بود و هم از مددکاران جدی مالی هیئت به شمار می رفت نفراولی بود مکه نظرش را گفت :

-          من نمی دونم شما  چرا اینجوری عین به گل نشسسته ها شدید خوب مانعی نداره ...چیزی نیست ...یکی از این پیرمرد های مسئله دان را خواهش می کنیم ده دقیقه اول کاری چهار تا مسئله به مردم بگه بعد هم که الحمدالله مداح ما که مداح هم معروفیه هم کارش درسته میاد و یا علی ..مجلس گرم میشه ..سخنران هم نبود که نبود...

آقا محمود  که از همه اعضا سن اش هم بیشتر بود و سرد و گرم چشیده تر از دیگران در امور هیئت داری بود سر بالا آورد :

-          نه ...این شدنی است ...همه ما می دانیم ..یعنی این جوری به ما گفتند و ما یاد گرفتیم که ستون برنامه یه مجلس به سخنرانه ...توی همین تهرون خیلی مجلس می  شناسم که مداح محوره و اصلا سخنرانی و منبر در این مجالس جا نداره ...اما این معیار ما نیست ..معیار ما همان است که پدرانمان  ومراجع و بزرگان دین مان توصیه کردند  و ...

حرفش را برید و دوباره سکوت افتاد میانمان ...رضا کارمند اداره پست بود و در عشق و علاقه اش نسبت به اهل بیت به راستی مثال زدنی است...شروع به صحبت کرد :

-          راستش من یکی رو می شناسم ...

همه نگاهها به سمت او برگشت ...نگاههای که پر از سوال  بود و امید ...

رضا ادامه داد :

-          آقای .....سخنران قابل و فوق العاده ای است در نوع خودش... من دو سال پیش اتفاقی گذرم افتاد به به مجلس ایشان در یکی از هیئت های قم ...و شیفته ایشان شدم ..حالا اگر خبرم کنند که کجا مجلس دارند حتما می رم ...صحبت هایشان ..خصوصا روضه هایشان خیلی خاص و تکان دعهنده است ...اینجا تو موبایلم یک تیکه از سخنرانی اشان را دارم...:

هیچ کس حرفی نمی زد همه تمام حواسشان به رضا و گوشی موبایلش بود ...صدا را که پخش کرد ..در همان چند جمله اول من گریه ام گرفت و دیگران هم از شنیدن این جملات گریستند تاثیر این حرفها را نمی توانم شرح دهم .

آقا محمود مکثی کرد و گفت : خوب این آدم هر کی که هست حتما تا الان در هر روز حداقل ده تا مجلس رو باهاش از یه سال پیش هماهنگ کردند ...

رضا لبخندی زد و جواب داد :

-          من دیروز با یکی از رفقا خدمتتشان بودیم ...در یک سال گذشت به خاطر مسائل شخصی اشان اصلا در دسترس نبودند ...لذا جائی نمی روند ..اما این را هم بگویم که این آقا نه پول می گیره و نه توصیه قبول می کنه که این بگو و این رو نگو و نه اصلا با آدمهای دیگری که در این امور هستند مشابهتی داره ...یه آدم خاص و متفاوت ..این رو باید بدانید .

سر آخر جلسه توافق شد که رضا  و آقامحمود به اتفاق من همان روز برویم صحبت کنیم ...

 

***

 

شب اول محرم که آمدند و رفتند روی پله اول منبر نشستند و پایه میکروفون را به سمت خودشان تنظیم کردند همه ما مات و مبهوت این آدم بودیم ..روحانی نبود ..کت و شلوار شیک و مرتب و ظاهری که اگر به عنوان یک مستمع هم وارد این مجلس می شد با تعحب و حیرت آمیخته بود ..چه رسد به عنوان سخنران ...هیچ نشانه ای در ظاهر و رفتارش شبیه به سخنرانان و دیگر خدمتگزاران سفره اهل بیت نبود ...و این در همان ابتدای کار باعث بهت و حیرت همه شد ...

شروع کردند به صحبت ..سلام دادند به حضرت اباعبد الله (ع)...در همان سلام اول بغض داشتند ..و اشگ گوشه چشمشان حلقه زد ...و دقیقا 5 دقیقه بعد همه ما این ظاهر و شکل متفاوت را از یاد بردیم و غرق شدیم در دنیای ماتم و اندوهی با معرفت که او ساخت و ما را هم با خودش برد ...

دهه محرم تمام شد مجالس ما به به یاد ماندنی و.یگانه شد و شرکت کنند گان هر روز نسبت به روز قبل حداقل افزایش دو برابری داشتند در شب دو م هیئت جا نداشت و فر شها بیرون پهن شد و هر شب چندین فرش اضافه می کردیم ...حاج آقا قول داد که نه هر هفته اما ماهی یکبار رابیاید ..

وقتی طرح راه اندازی یک وبلاگ و یاسایت را دادیم استقبال کرد اما شرط گذاشت نه از من اسمی بیاورید ونه سخنرانی های مرا پخش کنید ...در آخر با اصرار ما که مواجه شد اجازه داد از سخنرانی هایش و یا روضه هایش حداکثر چند دقیقه اشکالی ندارد...

این دو لینکی که در پائین همین پست اول قرار دارد هدیه اما به شماست در پست های بعد هم باز حرفها و روضه های تازه تری را برایتان به ارمغان می آوریم ...

 

 

 

موید باشید و دعا کنید برای فرج

انشاءالله

                             

 

 

 

 شب تاسوعا 1

شب تاسوعا2

 


                             

 

 

 

درباره ما
گزارش مراسم و مجالس هیئت ...پخش و آرشیو صوتی و تصویری ...ارائه مقالات و پژوهشهای مرتبط با موضوع هیئت ...و جائی برای همنشینی و همدلی یاران و علاقمندان به فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 209